کار جدیییییییید
عشق مامانی دیشب بعد 1 هفته رفتیم خونمون از اونجایی که دیگه شما به هیچ وجه ممکن سرجات بند نمیشی از روی هرمانعی میگذری و رد میشی دیگه نمیشه رو زمین بخوابی به سفارش آناجون گذاشتم رو تخت خودت بخوابی تا من برم شیر آماده کنم بیام دیدم از نرده تخت کمک گرفتی سرپا وایستادی چند روزی بود از هرچیزی میگرفتی تا بلند شی دیشب موفق شدی من قربونت برم نبض زندگیم
انقدر خوشحال بودی و میخندیدی عشق مامان الهی دورت بگردم من ببخش که اون لحظه دوربین و پیدا نکردم ازت عکس بگیریم .
1 عکست برات می زارم تا پستت خالی نباشه فرشته من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی