خوشمل مامان دیروز عصر خواب خواب بودیم . موبایل من زنگ خورد بیدار شدم از مطب دکتر صالح زاده بود منشی دکتر آقای صحرایی گفت معین و نمیارین مطب ؟؟؟؟؟؟ من فکر می کردم دوشنبه 11 وقت داریم نگو که برای 10 وقت داشتیم کلی شرمنده شدم و زود زود آماده ولی خواب آلوی من پسته مامان خوابیده بود بابا رضا دفترچه و پرونده شما رو برد گذاشت برای نوبت تا شما از خواب بیدار شی و ما بریم جگر خان بیدار شدن و رفتیم . آقای دکتر عصبانی کلی مارو تشویق کرد به خاطر عشق مامان که خدا رو شکر نرمال نرمال ما هم از مامان زهرا تشکر می کنیم که بیشتر زحمتهای شما رو می کشه . از سوپ درست کردن هر روزه شما تا کارهای دیگه... باباجونم که عاشق شماست . ( آناجون گفته معین هرچی دوست داشته...