جشن یک سالگی زنبور کوچولو
عشق مامان از صبح روز پنج شنبه 22/12/92 می نویسم جشن گل پسر رو 1 روز زودتر برگزار کردیم . (شنبه وفات حضرت زهرا بود شب می شد شب وفات ) پنج شنبه صبح دیر بیدار شدی یعنی ساعت 10 آب خونه قطع شده بود شما رو بردم خونه آناجون البته برف هم باریده بود من رفتم وسایل و دام به مادر زحمت غذا رو مادر کشید و پخت بعد رفتم عکاس تا عکس شما رو ببینم و تائید کنم تا بره برای چاپ . بعد از خرید بعضی کم و کسری رفتم با بابا رضا خونمون و تزئین کردم بعد از اینکه تزئین خونه تموم شد زندایی اومد کمکمون برای مرتب کردن خونه . تا اینکه مهمونها رسیدن. اولین مهمان آناجون با معین کوچولو و زندایی بود بعد مادر اومد با عمه خدیجه و رادین بعد خانواده عمو فیروز و خانواده دایی مو...