آخر هفته
دردونه مامان از چهارشنبه دوره داشتم شما پیش آناجونی بیشتر از همیشه بودی . جمعه ظهر دوره تموم شد ، زود اومد خونه زن عموی بابارضا فوت کرده بود قرار بود بریم مجلس ختم . ولی بابارضا ماموریته من و شما با باباجون و آناجون رفتیم . بعد از اینکه برگشتیم خونه چند تا عکس از شما گرفتم . اونجا خیلی شیطونی کردی خانومه شروع کرد به نوحه خوندن شما شروع کردی به دست دستی بعد هم یکم نانای کردی ( اینم کار جدیدته ) حسابی شیرین کاریت گل کرده بود. خدایا هزاررااااااااااااااااان بار شکرت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی