پایان 21 ماهگی و ورود به 22 ماهگی
بی انتهای من
ماهگیت مبارک .
آنقدر بی نهایتی این روزها، آنقدر روان، که می خواهم بمیرم برایت...
راه که می روی، عشق می ریزد از وجودت!
از لبانت، چشمانت، بازوااااانت...
به آغوشم می کشی، در نهایت مهــــــــر...
می بوسی ام!
و جهان برایم در لبان گرم ت خلاصه می شود...
عااااااشقانه سر می دهی برایم...
تیر خلاص را آن وقت می زنی، که می گویی: "مامان
و همان جا، قلبم دلش ایستادن می خواهد... ایستادن تمام دنیا را!
که همه چیز بماند و نرود، که تو باز هم بگویی...
که من بتوانم بفهمم... باور کن!
معین ، تمام من؛
نفس بکش؛
مرا دمی رها مکن...
نفس بکش؛
تمام جان و روح من.
نگاه کن مرا، نگـــــــــــاه!
که چشم در نگاه تو، دوباره زنده می شوم.
که صبح و روز من تویی...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی