معین و اولین برف زندگیش
امروز صبح از خواب بیدار شدیم دیدیم هوراااااااااا همه جا سفید سفید شده مثل پسر خوشمل مامانی . برف باریده بود 1 عالمه همه مدرسه ها تعطیل شدن . لباسهای عسلی رو پوشوندم راهی شدیم بریم خونه مامان زهرا تعجب کرده بودی که چرا همه جا سفیده از ماشین فقط بیرون و نگاه می کردی هر کاری کردم 1 عکس خوب ازت بگیرم نشد یعنی نذاشتی .
این عکس و خیلی دوست دارم 1 برف هم نشسته رو موژه نازت
اینجوری با تعجب داری نگاه می کنی
الهی مامان فدای اون چشمای آبی خوشگلت بشه که اینجوری باهاش داری نگاه می کنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی