معین بهونه زندگیممعین بهونه زندگیم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره
پیوند عشق ما پیوند عشق ما ، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

معین عشق مامان و بابا

معین میره اتاق مامانی

1392/9/20 14:19
نویسنده : مامانی
920 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز به پیشنهاد و اصرار بابا رضا تخت شما رو بردیم اتاق خواب خودمون . چشمکبابا رضا گفت هواسرد شده رو زمین نخوابین ما هم گفتیم چشم با کلی تلاش و کمک آقا پسر گلمون تخت خواب و جا به جا کردیم . تشویقانقدر با مزه چهار دست و پا با ما می رفتی و میومدی پسرم کلی خسته شد . مامان قربونش برهلبخند

در حین کار بودیم که زنگ خونه به صدا در اومد باباجونی اومده بود به نوه یکی یدونش سر بزنه و لحاف گل پسرم و آورده بود .بعد از اینکه باباجون رفت شما هم خوابیدی گذاشتم رو تخت خواب خودت تا اینکه ساعت شد 11:45 که پسر طلا از خواب سیر شد و بیدار شد .آخ انقدر ناز از تخت گرفته بودی و نگاه می کردی و میگفتی ماما ماما ماما نشد با تلاش من شما نخوابیدی یکم بازی کردیم شیر خوردی قطره استامینوفن دادم خوردی ولی بازم نخوابیدی بابارضا به دادمون رسید شمارو بغل کرد به یاد زمانی که نی نی بود راه رفت تا شما بخوابی یکم که ساکت شدی ساعت 1 رضایت دادی رو پاهام خوابیدی . خواب بعد از اینکه شما خوابیدی من نتونستم بخوابم باز رفتم جا انداختم اتاق شما باهم خوابیدیم نمی تونم بدون پسر طلا بخوابم فدات بشم من

 

معییین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مثل هیچکس
21 آذر 92 10:04
وای مامانی دیگه باز چرا رفتید پیشش؟ نباید الان دیگه پیش هم بخوابید، وابسته که بشه به سختی میشه جداش کرد فقط یکی دوشب براتون سخته بعد همه چی عادی میشه تازه تختشم که دیگه توی اتاق خودتونه دیگه واسه چی نگرانید
مامانی
پاسخ
خودم بدتر وابسته شدم . نمی تونم جدا بشم
زهره مامان بارسین
29 آذر 92 23:03
ای جانم چقد خوردنی شده مامانی حتما دلت براش حسابی غش می ره
مامانی
پاسخ
عاشقشم