LCD مامانی خداحافظ
با کلی شرمندگی و خجالت روز یکشنبه 2/9/93 من و بابا رضا بیرون بودیم و شما پیش مامانی ، وقتی رسیدیم خونه شما داشتی تبل می زدی و زنجیر که 1 دفعه با زنجیر رفتی سمت LCD و حشین گفتی و LCD به ملکوت اعلی پیوست . دیگه نمی دونم چی بگم . بزرگترین خرابکاری از نوع نوه فکر کنم باید تو گینس ثبت بشه آخه قربونت برم این همه نازت و کشیدن باید اینکار و می کردی ناراحتیم بیشتر از این هست که هیچی بهت نگفتن
عکس و بعدا میگذارم برات .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی