متفرقه این چند روزه
فندق مامان 4 و 5 و 6 تیر ماه عروسی پسر دایی بابایی بود که ماهم دعوت بودیم به خاطر امتحانات بابایی فقط پنج شنبه 5 تیر تونستیم بریم تا تونستی تو حیاط تالار آب بازی کردی بعد هم که اومدی بالا تو مجلس خانمها 1 آقای تمام عیار بودی قربونت برم که نشستی کنار مامانی و آروم شام خوردی.
کبودی رو دماغت فینگیلیت به خاطر شیطونی خودت دو شنبه صبح وقتی داشتم می بردمت خونه مامانی تو پارکینک فرار کردی بغلت کردم سوار ماشین شیم 1 کله زدی که دماغت خورد به لبه در ماشین و کبود شد . بردمت دکتر و عکس خدارو شکر چیز خاصی نبود .
روز جمعه من و گل پسر خونه مامانی بودیم تا بابا رضا درس بخونه ، علیرضا و عسل اومدن به شما سر بزنن مگه 1 جا بند میشی
ماشین سوار شدن به سبک معین خان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی