معین و عشق ماشین
فندق مامان الهی قربونت برم . این روزها مامانی خیلی تنبل شده که دیر به دیر وب شما رو آپ میکنه . الهی دورت بگردم که عاشق ماشین بازی هستی وقتی ماشین بازی میکنی میگی aaani . دردت به جونم که این زوها انقدر شیطون تر و شیرین تر شدی که می خوام قورتت بدم . هواپیما رو خیلی خوب میشناسی وقتی بیرون باشیم و تو آسمون هواپیما بینی صداشو در می یاری ، صدای موتور رو هم خیلی خوب در میاری ، وقتی ازت می پرسم عشق مامانی کیه کی به سینت میزنی و میگی من ، من او لحظه می خوام فشارت بدم تو قلبم . چند روزی میشه خیلی به وسایل خودت حساس شدی نمی گزاری کسی بهش دست بزنه . 1 کار دیگه هم که انجام میدی از سینه نی نی حل می دی عقب که یعنی به وسایل من دست نزن. هم زمان هم میگی heee بعد قیافت این شکلی میشه تا میرسیم میدان وصال میگی دایی الهی دورت بگردم که سمت خونه خودمون و نمیشناسی ولی سمت خونه دایی جون و میشناسی . دایی جون شده عشقت البته شما هم عشق دایی جونی هاااااااااا
وقتی با تمام احساس ماشین سواری می کنی
اینجا داری می گی مامانییییییییی