ماموریت با مامانی
دیروز قرار بود ما از طرف اداره به ماموریت 1 روزه سمت سرعین بریم که عشق کوچولو هم با مامانی اومد به ماموریت و اردو . دردت به جونم که انقدر پشت سرت بدو بدو کردم که امروز هم پاهام درد میکنه ولی کلا هر جایی فرشته کوچولو باشه هرچقدر هم خسته بشم بازم بهم خوش می گذره دیروز به خاله زهرا و خاله منیر (همکارای من) خیلی زحمت دادیم . صبح زود با چه مصیبتی از خواب بیدارت کردم شب قبلش عروسیم بودیم شما هم خسته بودی اصلا دوست نداشتی بیدار شی با کلی بوس و التماس بیدارت کردم باهم اومدیم اداره 1 نیمرو زدی به بدن و رفتیم که رفتیم .
پاستیل مامان مشغول ورق زندن مجله های روی میز اتاق مامان ، فقط فرصت نشد عکس زیادی ازت بگیرم .
همراه های معین آیلین ، آیلین ، امیر عطا
مهتا جون
اینم النا کوچولو
و عشقققققققق و زندگی مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی