یلدای 92 با معین جونم
همه لحظه های پایانی پاییزت
پر از خش خش آرزوهای قشنگ
یلدا مبارک
زیبایی شب یلدایتان به
رنگ آمیزی پاییز و طراوت بهاران
به 100 یلدا الهی زنده باشی ، انار و سیب و انگور خورده باشی ،
اگر یلدای دیگر من نباشم ، تو باشی و تو باشی و تو باشی
گل پسر مامان الهی من دورت بگردم این لباسهای شیک و خیلی زیبا رو آناجون خوشگلت برات بافته دستش درد نکنه الهی قربون این مامان مهربونم برم همیشه شرمنده مامانی هستیم . همه زحمتهای مارو اون میکشه . دیشب شام خونه آناجون بودیم بعد از شام رفتیم خونه مادر جون . بابا رضا شیفت بود تا اومد شام خوردیم چند تا عکس با شما هندونه کوچمولو گرفتیم رفتیم خونه مادر جون . به روایت این تصاویر شما خیلی سرحال بودی نمی دونم چرا تا رسیدیم خونه مادر جون شما گریه کردی 1دفعه حالت بد شد و بالا آوردی و این لباس های خوشگلت کثیف شدن منم که سر تا ..... هرچی بود خدا رو شکر به خیر گذشت ولی هم شما هم من خیلی ترسیده بودیم . خونه مادر جونم که کثیف کردی ای پسمل خوشگل بلا ولی بعد از اتفاقات بد خدا رو شکر حالت خوب شد یکم بازی کردی بعد خوابیدی دیروز کلاً روز خوبی بود فقط اگه اون چند دقیقه وحشتناک و حذف کنیم . خوش گذشت
اینم شکلات خوشمزه با طعم معین
خدایا هزاااااااااااااااااااااااان بار شکر