معین بهونه زندگیممعین بهونه زندگیم، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
پیوند عشق ما پیوند عشق ما ، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

معین عشق مامان و بابا

جشنواره کوچ عشایر

سلام به همه زندگی مامان . پنجشنبه 7 خرداد جشنواره کوچ عشایر تو منطقه بیله سوار بود . مامانی هم ماموریت داشت و باید می رفت . از چهارشنبه با عزیز جون و شما حرکت کردیم به سمت محل جشنواره شب خونه عمه من موندیم و صبح زود من رفتم و شما هم ظهر تشریف آوردی قربونت برم که کلی بازی کردی و کیف کردی ولی بی چاره عزیز خیلی اذیت شد . جمعه با باباجون برگشتیم .  اسم این دختر کوچولو سلنا هست که شد نامزد شما . با لباس محلی خوشگلش   تو راه برگشت            خدایااااااااااااااااااا هزاران بار شکر  ...
11 خرداد 1394

عششششششششششششششق عمه قربونت برم

سلام به عشق عمه  خدایا هزاران بار شکر که لایق عمه شدن بودم . اواخر اسفند ماه بود که خبر خوش عمه شدن من و دایی جون بهم داد . دوم خرداد ماه هم متوجه شدیم این عشق عمه 1 دختر ناز مثل بابا و مامانش هست . حالا لحظه شماری می کنیم که انشااله این 9 ماه تموم بشه و خوشگلم و ببینم .      ...
11 خرداد 1394

پایان 26 ماهگی و ورود به 27 ماهگی

بودنت را به نظاره نشسته ام گل گندمم .... ماهگیت مبارک      همیشه به یاد داشته باش ، همان کسی باش که می خواهی ، اگر دیگران آن را دوست ندارند ، بگذار نداشته باشند ، یادت باشد خوشبختی یک انتخاب است  زندگی ، راضی نگه داشتن دیگران نیست .  ...
4 خرداد 1394

روزهای اردیبهشتی

سلام همه زندگی مامان . روزهای اردیبهشتی با شما بهشتی شده . این روزها عادت کردی بری پارک سبز با بابا رضا (به قول خودت) . 30 فروردین مامانی 1 عمل بینی داشت که شاهکار گل پسر در 19 دی ماه بود . فدای سرت هرچی مامان سختی کشید . با 1 بوس تو همه از یادم رفت . تو این فاصله شماهم 1 بار تب کردی و 1 پنی سیلین زدن بهت خداروشکر 1 روزه خوب شدی . پنجشنبه 10 اردیبهشت آوا جون اومده بود اردبیل تا یکشنبه صبح رفتن کلی بازی کردین . الهی دورت بگردم که تا خطایی میکردی فوری بوس میکردی.  این روزهات با کارتون پت و مت میگذره بعضی وقتها تا شب ساعت 2 هم پتی می بینی . چند از کلمات خوشگلت و برات می نویسم .  تُمِخ = تخمه ، قاشوش = قاشق ، تَمپا = تصادف ، ت...
14 ارديبهشت 1394

پایان 25 ماهگی و ورود به 26 ماهگی

فرشته زیبا روی من  ماهگیت مبارک    از خدا دیگر هیچ نمی خواهم، دیگر هیچ آرزویی ندارم، رویایم را میخواستم که به آن رسیدم، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم، رویایی که همان دنیای من است و تویی که همان دنیای منی...   ...
25 فروردين 1394

روز مادر مبارک

  مادر! درستایش دنیای پرمهرت ، ترانه ای از اخلاص خواهم سرود وگلدسته ای از مهر بر گردنت خواهم آویخت. شکوه عشق را در زمزمه های مادرانه ات می یابم وانگیزه خلقت را از قلب پرمهرت می خوانم. مادر، بوسه بر دستان خسته تو جانم را زنده می کند و دیدار تو عشق را در دلم به ارمغان می آورد. ایمانم از دعای توست وخدایم را از زبان تو شناخته ام ، عبادت را تو به من آموخته ای ، مادر! ای الهه مهر. تو گلی خوشبو از بهشت خدایی که گلخانه دلم از عطرتو سرشار است ، از تبار فاطمه ای وگویی وجود تو را با مهر فاطمه سرشته اند پس همیشه دعایم کن چراکه دعایت سرمایه فردای من است. ... مادرم ! به پاس آنچه به من داده ای ، به ستایش محبتهای بی اندازه ات ، و...
24 فروردين 1394

شروع سال 94

عشق و زندگی مامان ســــــــــال نو مبـــــــــــــــــارک زيباترين متن سال به انتخاب اساتيد دانشكده ادبيات دانشگاه تهران : گاهى خودت رامثل یک کتاب ورق بزن، انتهای بعضی فکرهایت " نقطه" بگذار که بدانی باید همانجا تمامشان کنی. بین بعضی حرفهايت "کاما"  بگذار که بدانی باید با کمی تامل ادایشان کنی . پس از بعضی رفتارهایت هم "علامت تعجب" و آخر برخی عادت هایت نیز علامت "سوال" بگذار . تا فرصت ویرایش هست... خودت را هر چند شب یکبار ورق بزن... حتی بعضی از عقایدت را حذف کن ... اما بعضی را پر رنگ... هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن ! روز خوب به تو شادی میدهد، روز بد به تو تجربه، و بدت...
15 فروردين 1394

پایان سال 93

  روزهای رفته ی سال را ورق میزنم ....... چه خاطراتی که زنده نمیشوند....... چه روزهاکه دلم میخواست تا ابد تمام نشوند وچه روزهاکه هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد....... چه فکرها که آرامم کرد  و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود....... چه لبخندهاکه بی اختیار برلبانم نقش بست و چه اشک هاکه بی اراده از چشمانم سرازیر شد...... چه آدم هاکه دلم راگرم کردند  و چه آدم ها که دلم را شکستند...... چه چیزهاکه فکرش را هم نمیکردم  وشد و چه چیزهاکه فکرم را پرکردو نشد....... چه آدم هاکه شناختم و چه آدم هاکه فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان....... وچه....... و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود....... کاش  ارمغان روزهایی ...
28 اسفند 1393

چهارشنبه سوری 93

دلت شاد و لبت خندان بماند ،برایت عمر جاویدان بماند ، خدارا میدهم سوگند برعشق هرآن خواهی برایت آن بماند ، بپایت ثروتی افزون بریزد ، که چشم دشمنت حیران بماند ، تنت سالم سرایت سبز باشد ، برایت زندگی آسان بماند ، تمام فصل سالت عید باشد ، چراغ خانه ات تابان بماند چهارشنبه سوریت مبارک عشقم قربون این دستهای نازت . خوشگلم در حال تعریف کردن تاکی ها یا همون ترقه . هلیا و داداش نازش محمد امین     عزیز مامان امسال مثل هر سال اول رفتیم خونه مادر یا به قول شما ماندی بعد رفتیم خونه مامانی خیلی خوش گذروندی و یکمی هم ترسیدی الهی قربونت برم که فقط هیجان تعریف کردن ماجرای آتیش بازی و داشتی . ...
27 اسفند 1393