روز اول پاییز
مثل درخت باش که در تهاجم پاییز هرچه بدهد ؛
روح زندگی را برای خویش نگه می دارد ...
دوشنبه طبق روال همیشه بعد از اداره شما رو از خونه آناجون ورداشتم رفتیم خونه خودمون . خوابت می یومد لالا کردی حسابی 3 ساعت خوابیدی . ساعت 6 خاله سعیده زنگ زد گفت بیایین خونمون . بابایی داشت می رفت استخر عجله داشت ماهم با عجله حاضر شدیم رفتیم.
داری شلیل می خوری . قوربونت برم که مزه ها رو کم کم داری امتحان می کنی
معین سوار بر پشت المان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی