روزهای مرداد ماهی
عشقم سلام . روزهای گرم مردادماه و سپری میکنیم و شما هم هزار ماشااله آقاتر شدی و دلبری هات بیشتر شده . حرفهایی که میزنی و هممون مات می مونیم که از کجا این حرفها رو پیدا میکنی الهی دورت بگردم که وقتی من و تحدید میکنی میگی تهانی میرم ااااا. آخرشم سرت و تکون میدی . وقتی میخوای قوی بودنت و نشون بدی میگی من معین پلیسم عشق ماشین همچنان ادامه داره هفته ای 3 تا ماشین و حتما میخری . تازگی ها به سوک سوک هم علاقه مند شدی تقریبا یک روز در میون میری حمام و میگی من تهانی میرم با ماشین هام و همه ماشین ها تشریف میبرن با شما حمام میکنن 1 ساعت طول میکشه تا شما با شامپو ماشین هات و بشوری و بیای بیرون . تا هواپیمایی می بینی میگی با این میریم مشهد . آناجون برای میلاد امام رضا یک هفته ای نبود و رفت مشهد ما با باباجون موندیم و با یک عالمه دل تنگی برای آناجون. خدارو شکر به سلامتی اومد . اولش گفتیم آنا رفته تبریز میگفتی مثل باباجون پشت شیشه تو بیمارستان مونده سینه خودتو نشون میدادی و میگفتی اینجاش و بردین . ولی بعدا دیگه گفتیم که رفته مشهد .
تو این فاصله با باباجون بیرون هم رفتیم و شما خوش گذروندی
این سوغات مشهد از طرف آناجون و به سفارش معین بالا که گفته بود ماشین مساقده سبز میخوام
وقتی شیطونیت گل میکنه و نمیگذاری عکس بگیریم