حرکت به سمت اصفهان
عشق مامانی جمعه 1 فروردین با باباجون و آناجون و دایی و زندایی حرکت کردیم به سمت اصفهان . جای همه دوستان خالی خیلی خوش گذشت تو راه برگشت به کاشان و زنجان هم 1 سرزدیم .
اول تصمیم داشتیم بریم همدان و کرمانشاه ولی بعد از کلی تحقیقات به این نتیجه رسیدیم که عید هوای همدان سرد هست و گل پسرم اذیت میشه . به خاطر همین مسیر کلاً عوض شد و رفتیم اصفهان .
معین خان و دایی جون تو پمپ بنزین به سمت اصفهان
یکشنبه عصری رسیدیم اصفهان . اون شب خسته بودیم و جایی نرفتیم . دوشنبه تا آماده بشیم ساعت 11 شد و رفتیم میدان نقش جهان .
عکسهای روز اول اصفهان :
قربون اون پاهای کوچولوت برم که تو این حیاط با چه ذوقی راه میرفتی ، داری میری سمت دایی جون
تا آب می بینی تند و تند میگی آب آب آب من که بازار بودم ولی 4 نفر اسیر شما بودن که نری تو این آب.
معین و امیر و عطا ، پسر خاله زهرا دوست مامان . خیلی اتفاقی مسیر مسافرت یکی شد و تو اصفهان همدیگر و دیدیم . شما کلی با امیر بازی کردی و خوش گذروندی . روز اول تقریبا 4 ساعت زیر آفتاب میدان نقش جهان بودی و یکم پوست صورتت سوخته بود .
معین و دایی جون جلوی عمارت عالی قاپو
عکسهای روز دوم اصفهان :
روز دوم صبح رفتیم باغ پرندگان و نهار هم همونجا خوردیم . بعد باز رفتیم میدان نقش جهان ( مگه این خانمها از بازار رفتن خسته میشن ، عمراً )
ورودی باغ پرندگان 1حوض آب خوشگل هست گل پسر آب دید مگه میشد شما رو کنترل کرد .با اون دستهای کوچولوت آب و نشون میدی و میگی آب
اینجا خروس خوند بعدش شما شروع کردی صدای خروس و درآوردی کلی خندیدیم . قربون پسر باهوشم برم .
معین خان تو کوچه های قدیمی اصفهان . این دوست کوچولو هم داره در میزنه معین خان هم داره در میزنه .
بازم رفتی برای خودت دوست پیدا کردی قربون این پستونک خوردنت
قند عسلی شرمنده که نتونستم زیاد عکس بگیرم از کاشان و زنجان هم اصلا عکس نداریم .