معین بهونه زندگیممعین بهونه زندگیم، تا این لحظه: 11 سال و 18 روز سن داره
پیوند عشق ما پیوند عشق ما ، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

معین عشق مامان و بابا

پایان شهریور ماه و آستارا

سلام گل پسر قشنگم . روز آخر تابستون بعد از ظهر تصمیم گرفتیم به خاطر گل پسری بریم سمت آستارا تا یکم شن بازی کنه . الهی دورت بگردم که تا اونجا برسیم 20 بار سوال کردی رسیدیم دیااااا.  این روزها بدترین حرفت شما شده پدر سوخته میگی بعدش میخندی . الهی دورت بگردم که هنوز عاشق ماشین بازی هستی و مهمتر از همه ماشین خریدن تقریبا هفته ای سه بار حتما ماشین میخریم . شایدم بیشتر .       ...
22 آذر 1395

روزهای شهریور ماه

سلام عزیز دلم . روزها که میگذره و بزرگ شدنت و میبینم باور نمیشه همون کوچولوی چشم آبی منه که روز به روز قشنگتر برام حرف میزنه و دلبری میکنه و خدا روشکر میکنم که امید زندگی مثل شما به هم داده . تابستونی که دوسش  داشتی و بیشتر شبها رو تو پارک میگذروندی به ماه آخرش رسیده .  عزیز دلم 8 شهریور تولد محمد مهدی بود که باهم رفتیم خونه خان عمو و شما هم کلی بازی کردی و خوش گذروندی . تا دیر وقت اونجا بودیم . موقع برگشتن 1 اتفاق بد برای گل پسرم افتاد و دست کوچولوت موند لای در ماشین و انگشت دست راست شما آسیب دید . اون شب تا صبح مادر و پسر گریه کردیم و صبح عمه جون زنگ زد و باهم رفتیم مطب عمو دکتر که از دستت عکس بگیرن . تا عصر طول کشید که عمو...
21 آذر 1395

پایان 41 ماهگی و ورود به 42 ماهگی (مرداد ماه )

همه وجود من  ماهگیت مبارک      برای خوب زندگی کردن باید اول زندگی را خوب تمرین کرد.  سختی تمرین زندگی ازآنجا شروع میشود که علاوه برآنکه باید اعمال و رفتار خودرا کنترل کنیم ،  باید بتوانیم ذهن و افکار و اندیشه‌های خود را هم مدیریت کنیم.  نکند بجای اینکه ما ذهن خود را مدیریت کنیم "ذهن"، مارا مدیریت کند!   ...
8 شهريور 1395

روزهای مرداد ماهی

عشقم سلام .  روزهای گرم مردادماه و سپری میکنیم و شما هم هزار ماشااله آقاتر شدی و دلبری هات بیشتر شده . حرفهایی که میزنی و هممون مات می مونیم که از کجا این حرفها رو پیدا میکنی الهی دورت بگردم که وقتی من و تحدید میکنی میگی تهانی میرم ااااا. آخرشم سرت و تکون میدی . وقتی میخوای قوی بودنت و نشون بدی میگی من معین پلیسم عشق ماشین همچنان ادامه داره هفته ای 3 تا ماشین و حتما میخری . تازگی ها به سوک سوک هم علاقه مند شدی  تقریبا یک روز در میون میری حمام و میگی من تهانی میرم با ماشین هام و همه ماشین ها تشریف میبرن با شما حمام میکنن 1 ساعت طول میکشه تا شما با شامپو ماشین هات و بشوری و بیای بیرون . تا هواپیمایی می بینی میگی با این میریم مشهد ....
8 شهريور 1395

جلسه دفاع از پایان نامه بابایی

عشق مامانی سلام . یکی از روزهای گرم مرداد ماه رفتیم اهر و به سلامتی بابا رضا از پایان نامه ارشد دفاع کرد و نمره خوبی هم گرفت انشااله روزی برسه که شما رو تو این مراحل ببینیم .من و بابایی دو تایی باهم رفتیم و شما با آناجون موندی روز پر استرسی برای من بود ولی بابارضا خیلی عالی مطالب و ارائه داد و خیلی هم خوب به سوالات پاسخ داد . آرزوی موفقیت برای بابایی داریم .      ...
8 شهريور 1395

پایان 40 ماهگی و ورود به 41 ماهگی (تیرماه)

نبض زندگی من  ماهگیت مبارک    این دو متن کوتاه ارزش صد بار خوندن داره! از دیگران شکایت نمی کنم بلکه خودم را تغییر می دهم، چرا که کفش پوشیدن راحت تر از فرش کردن دنیاست.  مبارزه انسان را داغ می کند و تجربه انسان را پخته می کند! هرداغی روزی سرد می شود ولی هیچ پخته اى ديگر خام نمي شود! ...
10 مرداد 1395

هفتمین سالگرد ازدواج و تولد مامانی

عشق مامان 22 تیر ماه تولد مامانی و سالگرد ازدواجمون خدارو شکر امسال هم با وجود شما به خوبی و خوشی گذشت .  قربونت برم الهی پسر گلم هر سال با وجود شما و با بزرگتر شدنت جشن تولدم شرینتر میشه برام . امسال با بابارضا 3 نفری رفتیم بیرون شام خوردیم و بعدش آنا جون زنگ زد که بیاد خونمون ولی شما شیطون پسر قبول نکردی و گفتی ما بریم خونه آنا جون . مثل همیشه شرمندم کرده بودن . کیک تولد گرفته بودن و 1 گوشی موبایل برای جشن تولد من کادو دادن و وجه نقد برای سالگرد ازدواجمون . فرداشبش بنیتا کوچول کادوی عمه رو داد الهی قربونش برم که اولی سالی بود که از دستهای کوچیکش کادو گرفتم  و مثل هر سال زن عمو یادش بود که سالگرد ازدواج ماهست و پیام زده بود . ...
10 مرداد 1395

پایان 39 ماهگی و ورود به 40 ماهگی

همه زندگی من  ماهگیت مبارک   ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ؛ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﻧﺪ! ﺷﺎﯾـﺪ ﻗﺪ ﺑﮑﺸﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﺮﻓﺖ...! ﻣﻴﺪﻭنید ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟؟؟؟ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻛﻠﻰ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ... ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ«ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭﻙ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ«ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ«ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭ ﺍﻣﻨﻴﺖ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ«ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎﻧﯽ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ«ﻓﻀﺎﻳﻰ ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ، ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺩﻭﺩ، ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺮﺱ» ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ«ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻰ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ...
15 تير 1395